پروژه وسعتبخشی به فوتبال ایران اگرچه به بنبست خورد و کجدار و مریض به منصه ظهور گذاشته شد، اما مثل روز روشن است که سمپاشی پایتختنشینان در اجرای ناکام این پروژه به شدت اثربخش بوده است.
۰
کد مطلب : ۱۶۳۶۴۶
سال 86 آخرین قهرمان ایران در آسیا به همدان منتقل شد و سال 96 به لیگ دسته سوم سقوط کرد. این عبارت کوتاه، تمام تعریفی است که پایتختنشینان از قصه انتقال تاریخی پاس به همدان ظرف چند روز گذشته دهان به دهان کردهاند و به قول احمد جمشیدیان با «شوبازی» قصد در تشویش اذهان عمومی دارند.
اما آیا تمام ماجرا همان چیزی است که پایتختنشینان به واسطه تریبونهای قدرتمندی که در اختیار دارند، ارائه میکنند؟ قطعا قصه به همین یکی دو جمله کوتاه خلاصه نمیشود و آقایانی که امروز دایه مهربانتر از مادر شدهاند، بدون تردید به مردم آدرس غلط میدهند.
در اینکه پاس در همدان روزگار تیره و تاری را تجربه کرد و از عرش به فرش رسید، جای شکی نیست و حتی ناسیونالیسمهای همدانی هم منکر ناکامی تلخ و اسفبار پاس در همدان نیستند. اما سوال اینجاست که آقایان به ظاهر دلسوز پاس در تهران چرا همیشه نیمه خالی لیوان را دیدند و چشم بر حقایق بستند؟!
محسن بیاتینیا که در چند روز اخیر بارها و بارها به انتقال پاس خرده گرفته و آن را یک تصمیم اشتباه تلقی میکند، چطور میتواند از نابودی پاس در همدان صحبت کند در حالی که تیم تحت امرش که در تهران ماندگار شد از 25 بازی در لیگ یک و 75 امتیاز ممکن تا به حال فقط 7 امتیاز به حساب واریز کرده و سقوطش به لیگ دسته دوم تقریباً مسجل شده است؟ مگر راهآهن ریشهدار نیست؟ مگر 80 سال از تأسیس یکی از نوپاترین باشگاههای ایرانی نمیگذرد؟ مگر راهآهن دوستداشتنی هم به استانی دیگر رفت که امروز مجبور باشد برای نخستین پیروزی فصل خود 25 هفته دندان روی جگر بگذارد؟!
قطع به یقین آقایانی که امروز خود را سینهسوخته پاس میدانند و طوری وانمود میکنند که انگار آسمان به زمین آمده، اگر از همان سال 86 چتر حمایتی خود را از سر پاس بر نمیداشتند چه بسا امروز این تیم گرفتار این ناکامیهای تلخ نبود.
شما که عاشقپیشه بودید و خود را فدایی پاس میدانید، چرا فقط باید در تهران عشق به معشوق خود را ثابت میکردید؟
از عادل فردوسیپور و شرکایش میپرسیم: چرا یکبار هم که شده از مسئولان ناجا این سوال را نپرسیدهاید که چرا قصد انحلال پاس را داشت؟ آیا همدان گناه کبیره مرتکب شد که جلوی انحلال این تیم را گرفت؟ دم از راهکار میزنید، اما چرا همان موقع آستین بالا نزدید یا به قول خودتان تشکیل جلسه ندادید تا تیم در تهران بماند؟ انحلال بهتر بود یا سقوطی که قطعا زمینهساز موفقیت دوباره پاس در همدان است؟
ما به سوالات خود ادامه میدهیم: چرا همیشه استان همدان متهم ردیف اول انتقال تیمها بوده؟ اگر ملاک، ستاره منقش روی پیراهن پاس است، درست؛ اما مگر همین استقلال به عنوان پرافتخارترین تیم ایرانی آسیا به لیگهای پائینتر نرفت و برنگشت؟ چرا فقط همدان باید در تیررس انتقادات باشد آقای فردوسیپور؟
مخلص کلام اینکه به هیچ عنوان منکر ناکامی پاس در همدان نیستیم، اما فراموش هم نمیکنیم که پاس در تهران میماند به سرنوشتی مثل راهآهن دچار میشد.
از پیشکسوتانی که حاضر نیستند تیم خود را در استانی دیگر حمایت کنند، قطعاً آبی گرم نمیشد و همین آقایان برای پاس حاضر نبودند دست به جیب شوند و هزینه کنند.
حرف آخر اما اینکه تلخی بیپایان پاس در همدان بهتر از یک پایان تلخ یا همان انحلال در تهران بوده است.