روزنامه خانواده هاشمی: به نفع ایران است!
اما در حالی که همه در ایران از این رفتار زشت همسایه جنوبی که باعث نصف شدن کالای استراتژیک ایرانیان شده خشمگین هستند؛ جریان اصلاحات ساز مخالف را کوک کرده و در اقدامی عجیب نه تنها منکر توطئه نفتی سعودیها شده بلکه در اقدامی عجیبتر مدعی شده کاهش قیمت نفت به سود ایران است! اصلاحطلبان این مواضع را در روزنامههای خود منتشر کردهاند. یکی از این روزنامهها در تحلیلی عجیب و فضایی کاهش قیمت نفت را موجب کاهش ارزش مواد وارداتی ایران دانسته(!) و روزنامه دیگر نیز به انتقادات علیه سعودیها حمله کرده و مدعی شده این اقدام سعودیها به هیچ وجه توطئه نبوده است. به گزارش «وطن امروز»، روزنامه آرمان، مشهور به روزنامه خانواده آقای هاشمی رفسنجانی در گفتوگویی با عنوان «کاهش قیمت نفت به نفع کشور است» نوشت: «در ابتدای کار که قیمتها روند نزولی به خود گرفت، تحلیلها جنبه سیاسی ماجرا را پررنگ میکردند و معتقد بودند عربستان و آمریکا علیه ایران و روسیه ائتلافی تشکیل دادهاند تا با افزایش تولید خود به کاهش قیمت نفت این کشورها دامن بزنند. این را حتی تحلیلگران آمریکایی هم مطرح کردند اما ظرف 2هفته گذشته نگاهها به موضوع کاهش قیمت نفت تغییر کرد.» این روزنامه سپس مدعی شد کاهش قیمت نفت و کاهش درآمدهای ارزی ایران موجب کاهش ارزش واردات ایران میشود و نوشت: «با کاهش قیمت نفت به تبع آن کم شدن درآمدهای نفتی در مقابل قیمت جهانی کالاهای وارداتی نیز کاهش مییابد.» این روزنامه در ادامه این مطلب همچنین نوشت: «کاهش قیمت نفت بر اقتصاد کشورهایی که مصرفکننده انرژی و وابسته به واردات آن هستند اثر دارد و موجب رشد اقتصادی آنها و در نتیجه بهبود اوضاع اقتصادی جهان میشود که در بلند مدت این اتفاق نیز به نفع کشور ماست.» براساس این اظهارات، روزنامه حامی هاشمی رفسنجانی مدعی است با کاهش قیمت نفت، ارزش واردات نیز کاهش مییابد در نتیجه ایران از این ماجرا سود برده است. درباره این استدلال چند نکته قابل ذکر است:
1- کاهش قیمت نفت زمانی میتواند به سود اقتصاد باشد که دولتها بودجه خود را از وابستگی به درآمدهای فروش نفت نجات دهند. اگر کاهش قیمت نفت منجر به تصمیم دولت برای عدم وابستگی به پول نفت باشد؛ قطعا این اقدام مبارکی است که البته از رفتار دولت مستقر چنین امیدی برداشت نمیشود.
2- اگر جریان آقای هاشمی معتقد است کاهش قیمت نفت منجر به کاهش ارزش واردات میشود و این به سود کشور است پس این را نیز باید بپذیرد که افزایش قیمت نفت نیز موجب افزایش قیمت واردات میشود. اما چرا در دولت گذشته هاشمی و اطرافیانش دائما مدعی بودند پول نفت کجاست؟ آیا آقای هاشمی و اطرافیانش درباره درآمدهای حاصل از افزایش قیمت نفت در دولت گذشته نیز چنین اعتقادی دارند؟ یا مواضع متناسب با رؤسای دولتها تغییر میکند؟!
3- واکنش رئیسجمهور، معاون اول و نیز سخنگوی دولت به اقدام سعودیها نشانگر میزان اثرگذاری این توطئه است. جریان آقای هاشمی در این روزها خود متهم به اهمال و تساهل نسبت به سعودیها است. همین روزنامه بارها و بارها مناسبات ایران و سعودی را تابع مناسبات شخصی هاشمی و پادشاه عربستان میدانست و مرتبا از سفر رفسنجانی به کشور سعودیها نوشته است. بوسه سفیر سعودی بر پیشانی رفسنجانی که منجر به عزل او نیز شد؛ در همین روزنامه بازتاب گستردهای داشت. حتی رفسنجانی نیز در اظهارنظرهای خود درباره مناسبات 2 کشور برای خوشایند طرف سعودیها، جریانهای داخلی را نیز مورد حمله قرار میداد اما اکنون که سعودیها مزد رفتار رفسنجانی را با نصف کردن ارزش کالای استراتژیک ایرانیها دادهاند؛ حداقل هم خود وی و هم اطرافیان و رسانههای او بهتر است یک دوره سکوت اختیار کنند.
امان از دلارهای سعودی!
واکنش جریان اصلاحات به توطئه نفتی سعودیها هم عبرتانگیز است. این جریان سیاسی که در فتنه 88 متهم به دریافت پول از پادشاه سعودی شده بود و البته طیف خارجنشین آن نیز مرتبا در حال مسافرت به عربستان و ملاقات با برخی سران سعودی هستند؛ نسبت به توطئه نفتی سعودیها علیه منافع مردم ایران، جانب کدام را باید بگیرد؟ جواب مشخص است اما روزنامه اعتماد، یکی از نریبونهای رسمی جریان اصلاحات، در مقالهای به جای انتقاد از خیانت دوستان سعودی اصلاحات و توطئه آنها علیه کالای استراتژیک مردم ایران؛ زبان به شماتت منتقدان داخلی باز کرد تا یک بار دیگر توصیفات جلال آلاحمد درباره جریانهای غربگرا به اذهان متبادر شود.
این روزنامه در مقالهای درباره کاهش شدید قیمت نفت، بشدت تلاش کرده توطئه سعودیها را تخفیف دهد و در سفسطهای ماندگار نوشت: «هنگامی که قیمت نفت بالا رفت و از بشکهای حدود ٣٦ دلار به بالاتر از ١٠٠ دلار رسید، آیا آن افزایش ناشی از اراده سیاسی و مقدمه یک توطئه بود یا آنکه ناشی از سازوکار بازار بود و هیچ کشوری قدرت جلوگیری از افزایش قیمت آن را نداشت؟ اگر آن را ناشی از سازوکار بازار و عرضه و تقاضا بدانیم، معنایش این است که مخالفان افزایش قیمت قدرت لازم را برای جلوگیری از افزایش قیمت نداشتهاند، پس در این صورت چگونه است که امروز میتوانند بدون توجه به بازار، قیمت نفت را تا این حد کاهش دهند؟ چگونه چنین قدرتی را دارند که در گذشته نداشتهاند؟ مگر اینکه بپذیریم افزایش قیمت نیز توطئه و دسیسه همین قدرتهایی بوده که امروز قیمت نفت را کاهش دادهاند. در این صورت چرا همان موقع متوجه این توطئه نشدیم و با آن مخالفت نکردیم، سهل است که از آن خوشحال هم شدیم!» البته نویسنده این مقاله محیرالعقول توضیح نمیدهد که اساسا کدام کشور و چرا میبایست در هنگام افزایش قیمت نفت، مانع این افزایش قیمت بشود! «ضمن اینکه ماجرا مربوط به اقدام عربستان در تداوم شرایطی است که ارزش نفت ایران را نصف میکند. این موضوع اصلی است. سایر موارد حاشیه است! اینکه یک روزنامه اصلاحطلب تلاش میکند خباثت سعودیها علیه منافع مردم ایران را تخفیف دهد؛ نشانگر بیتوجهی یا اولویت نداشتن این موضوع برای آنها است. نکته دیگر نیز نوع و محتوای حمایت این جماعت از دولت مستقر است. درحالیکه رئیس دولت رسما این اقدام سعودیها را توطئه سیاسی و خیانت میداند؛ چرا جریان مدعی حمایت از دولت نگرانیهای شخص رئیسجمهور در این مورد خاص را درک نمیکند؟! جریانی که به بهانه حمایت از منافع ملی و لغو تحریمها خواستار رابطه با آمریکا است؛ اکنون چرا نسبت به نصف شدن ارزش کالای ملی نفت حساسیتی نشان نمیدهد؟!