تاریخ انتشاريکشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۳
plusresetminus
حزب الله: فردوسی شاعر فارسی زبان است که در جای جای شاهنامه اش، می توانید به وضوح عشق و ارادتش به اهل بیت(ع) را مشاهده کنید.
۰
کد مطلب : ۲۸۱۸۴۰
اشعار فردوسی گنجینه ای از معرفت حضرت علی(ع)
به گزارش شبکه خبری تحلیلی حزب الله ،نگارش شاهنامه قطور فردوسی به گفته خود فردوسی، سی سال به درازا انجامید و نکته عمیقی که در لابه لای گنجینه اشعارش می توان یافت، ارادت قلبی او به ائمه اطهار(ع) به ویژه حضرت علی (ع) است.
همچنین بر باور بسیاری از مورخان و فردوسی پژوهان آنچه از اشعار او در شاهنامه عیان است، فردوسی زرتشت نبوده و شیعه مذهب بوده است و یا حداقل علاقه بسیاری به مذهب تشیع و اهل بیت(ع) داشته است.
تحریفات زیادی در اشعار فردوسی رشد کرده است
فرزاد قائمی گفت: تنها دو منبع قدیمی در دست داریم که اطلاعات قابل اعتمادی درباره زندگی فردوسی به ما می دهند یکی تاریخ سیستان و دیگری چهارمقاله نظامی عروضی است اما در همین دو منبع نیز اطلاعات غلط و متناقض فراوانی وجود دارد که حتی همدیگر را پشتیبانی نمی کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: به ویژه در چهارمقاله نظامی عروضی این حقیقت آشکار می شود که افسانه پردازی و خلق اطلاعات غلط با انگیزه های مختلف، اتفاقی بوده که از روزگار فردوسی شروع شده است اما بر مبنای خود متن شاهنامه که مهمترین دریچه موجود برای شناخت شخصیت حکیم توس هست و برخی اطلاعات برون متنی میتوان شخصیت این مرد بزرگ را بهتر شناسایی کرد.

قائمی گفت: فردوسی از لحاظ طبقاتی و اجتماعی به طبقه دهقانان تعلق داشته است، دهقانان مالکان روستایی و اشراف درجه دوم بازمانده از عصر سامانی بودند که در دوره اسلامی با توجه به از بین رفتن مراکز ایرانی و فرهنگی شهرها و توانایی خواندن و نوشتن و دسترسی به منابع، نقش مهمی در حفظ علوم و حکمت ایرانی و گسترش تمدن اسلامی ایفا کردند.
به گفته او  فردوسی نیز فردی از همین طبقه بود، دهقان قریه پاژ از ناحیه ی تابران توس ، یکی از شهرهای مهم روزگار سامانی که تا عصر حمله مغول همچنان از مراکز فرهنگی و علمی مهم خراسان به شمار می رفت.
انگیزه نیرومندی یاری گر فردوسی برای سرایش شاهنامه بوده است
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: فردوسی با توجه به آشنایی با تاریخ و اندیشه روزگار خود و تحت تاثیر رویکردهای فرهنگی حاکم بر عصر سامانی انگیزه های شخصی نیرومندی برای سرایش شاهنامه داشته است برخلاف بسیاری از شاعران که بر مبنای خواسته های عامیان ممدوحان و سفارش دهندگان خود به سرایش منظومه های داستانی دست می زدند .
قائمی گفت: فردوسی خود برای سرایش شاهنامه انگیزه های نیرومندی داشته است، اشارات موجود در دیباچه شاهنامه و در خطبه های آغاز داستان ها و در اثنای داستان ها، همه گویای همین حقیقت است، فردوسی، دهقان فرهیخته و شاعری نابغه در سده چهارم هجری بوده است که با انگیزه حفظ فرهنگ و تمدن کهن ایرانی تصمیم به سرایش شاهنامه گرفته است.
به گفته او سرایش شاهنامه در عصر سامانی و بر مبنای ترجمه های خدای نامه های پهلوی با حمایت سامانیان آغاز شده بود و شاهنامه های منصور و منظوم زیادی در این دوره نوشته شده بود که همه آنها امروز از میان رفته است و فقط نام و نشانی از برخی آثار به دست ما رسیده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد معتقد است  آنچنان که در دیباچه نیز تسریع می کند فردوسی بر مبنای یکی از همین شاهنامه های منصور (احتمالا شاهنامه ابو منصوری) کار ناتمام همشهری خود الاخبار الدخیله را در سال های پیش از سیصد و هفتاد هجری حدود ۳۶۷ تا ۳۷۰ هجری آغاز کرده است.

او گفت: یکبار حدود ۳۸۴ هجری تحریر اول شاهنامه را پایان داده و با دسترسی به منابع بیشتر و تکمیل اثر خود، فرآیند سرایش شاهنامه را حداقل تا سال ۴۰۰ هجری ادامه داده است، فردی که اینگونه بیش از سه دهه از زندگی خود را صرف سرایش یک اثر می کند بی آنکه حمایت پایداری از دربار یا حکومتی دریافت کرده باشد قطعاً برای این جانفشانی انگیزه های نیرومندی داشته است .
به گفته قائمی، می دانیم که فردوسی به عنوان یک دهقان در ابتدا از امکانات مالی قابل قبولی برخوردار بود اما تمرکز او بر سرایش شاهنامه و اتفاقاتی که از جزئیات آن بی خبریم باعث شده است که در سال های پیری گرفتار فقر و تنگدستی شود، با این وجود هرگز از سرایش شاهنامه دست نکشیده و تنها نگرانی او در تمام این سالها ناتمام ماندن اثر بزرگی است که آغاز کرده است.
او معتقد است  فردوسی شخص آگاه ، روشن و آینده نگری بوده که خود به اهمیت کاری که می کرده اشراف داشته است و ماندگاری اثرش و تاثیر شگرف شاهنامه بر آیندگان واقف بوده و بارها بدان اشارت کرده است، فردی با این حد از درک تاریخی قطعا از نبوغ بالایی برخوردار بوده است که نبوغ بالا دانش و حکمت وسیع، آشنایی با گذشت و تاریخ فرهنگ خود و انگیزه های نیرومند برای حفظ هویتی که خود را بدان متعلق می‌پنداشته شاخصه های مهمی در شناخت شخصیت حکیم توس است.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: مهم ترین بخش از شاهنامه فردوسی که ارادت او به اهل بیت(ع) را نشان می‌دهد و تشیع بودن او روشن می شود، بخش هفتم دیباچه شاهنامه فردوسی است که با عنوان گفتار اندر ستایش پیغمبر (ص) به بیان صریح و استوار تمایلات شیعی شاعر اختصاص یافته است.
او گفت: در این ابیات فردوسی، یگانه راه رستگاری را چنگ زدن به دانش و دین می‌داند و تنها راه رسیدن به سرچشمه دین را شستن دل از تیرگی ها با آب زلال گفتار پیغمبر اسلام (ص) ذکر می‌کند که خداوند تخیل و وحی که خداوند امر و نهی است و راه رستگاری را روشنی به برای هرکس مشخص کرده است‌.
قائمی گفت: البته این ابیات از دست برد ناسخان بیشترین آسیب را دیده است باتوجه به اینکه حداقل تا ۴ سده پس از سرایش شاهنامه تشیع در ایران تحت فشار و سرکوب بوده و مذهب رسمی به شمار نمیرفته، این دست برد ها طبیعی به نظر می‌رسد اما  ضعف دست بردکنندگان و جعل ابیات و افزودن ابیات جعلی به میانه دو بیت موقوف المعانی باعث شده است که این دست برد به روشنی قابل شناسایی باشد اتفاقا فردوسی در این بخش از اثرش بر تشیع خود اصرار عجیبی ورزیده است .
حدیث معروف سفینه نشانه دیگر تشیع بودن فردوسی است
عضو هيئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد معتقد است  تلمیح او به حدیث معروف سفینه، خود دلیل دیگری برای استواری او در این تمایل اعتقادی است .
او می گوید: حدیث سفینه معمولا در جایی مورد استناد قرار می‌گرفته است که فردی یا فرقه ای یا گرایشی از فرق اسلامی را نسبت به دیگری فرق برتری مبیخشیده است به همین جهت فردوسی نیز اسلام را به کشتی بزرگی تشبیه می‌کند که در دریای طوفانی عقاید و در میان کشتی های متعدد، تنها کشتی نجات است و او ناخدای این کشتی را پیامبر(ص) و علی(ع) بیان می‌کند.

قائمی گفت: ابیاتی که درباره دیگر خلفای راشدین سروده و به این بخش از دیباچه افزوده شده است، مطابق پژوهش های پژوهشگرانی چون استاد جلال خالقی مطلق هم به دلایل زبانی و سبکی و هم به دلیل افزوده شدن به میانه دو بیت به هم پیوسته قطعا الحاقی است، اشاره های برون متنی نیز این حقیقت را بیشتر روشن می‌کند از جمله اشاره نظامی عروضی در چهار مقاله و تصریح کتاب معروف النقض درباره تشیع بودن فردوسی از جمله شواهد برون متنی است .
او گفت: به هرحال تشیع بودن فردوسی در حدی استوار بوده است که در روزگاری که به قول بیهقی محمود انگشت در کرده بود و غنیمتی می‌جست تا به دار کشد و شیعیان در اوج سرکوب و فشار بودند فردوسی صراحتا از تشیع  بودن خود دفاع کرده و هزینه هنگفتی برای این پایبندی پرداخته است .
به گفته قائمی، قطعا یکی از دلایل متروک شدن فردوسی در عصر غزنوی، و ترد شاهنامه از کتابخوانه سلطانی تشیع بودن فردوسی بوده است، وقتی درباره تشیع بودن فرودسی صحبت میکنیم باید بدانیم که تشیع بودن فردوسی با شاعرانی چون محتشم کاشانی و ابن حسام خوسفی و باذل مشهدی متفاوت است که در دوران رشد و گسترش و حاکمیت تشیع می‌زیسته اند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: فردوسی در عصر می زیسته است که هزینه اعتقادات شیعی گاه برابر با بهای جان انسان ها بوده است اما این حد می‌توان گفت که پیشینه تشیع بودن فردوسی نیز همچون انگیزه او از سرایش شاهنامه به تحولات روزگار سامانی مروبط است.
او گفت: اگرچه سامانیان ظاهرا با دستگاه خلافت عباسی در ارتباط بوده اند، شواهد تمایلات شیعی در میان بزرگان وابسته به دربار آنها غیر قابل انکار است، به همین جهت بسیاری از دانشمندان و بزرگانی که در این روزگار می‌زیسته اند، همچون ابوعلی سینا و ابوریحان بیرونی مشخصا دارای تمایلات شیعی بودند.

قائمی گفت: اگر چه کمتر کسی مثل فردوسی وجود داشته است که به این حد صریح تشیع بودن خویش را در آن روزگار اعلام کند، توس نیز یکی از اولین مراکز گسترش تشیع در خراسان به شمار می‌رفته است.
به گفته این استاد دانشگاه، شیخ صدوق یکی از کسانی است که وجود تمایلات شیعی را در خاندان ابومنصور عبدالرازق، بانی شاهنامه ابومنصوری که منبع اصلی فردوسی برای سرایش شاهنامه بود، تایید می کند .
او می‌گوید: می‌دانیم که امیرک ابومنصور، پسر ابومنصور عبدالرازق، حامی اصلی و اولیه فردوسی و مشوق جدی او در سرایش شاهنامه بوده است که فردوسی ابتدا قصد داشته است که شاهنامه را به اسم او پایان ببرد اما مرگ او مانع تحقق این هدف شده لیکن فردوسی حتی در روزگار غزنوی در نسخه ای از شاهنامه که به نام محمود کرده بود، متن اورا حفظ کرده و حتی بر مدح محمود مقدم آورده بود.
مذهب فردوسی یکی از پژوهش های بسیار پرچالش است
قائمی گفت: مذهب فردوسی یکی از پرچالش ترین مسائل مرتبط با این حکیم عالیقدر بوده است و از این حیث فردوسی شناسان و دانشمندان حوزه ایران شناسی و مطالعات منابع کلاسیک درباره مذهب او اضحار نظرهای متنوعی کردند بر مبنای اینکه برخی منابع نام و نیای فردوسی را فرخ نوشته اند.
او گفت: دانشمندان حدس میزدند که نیای فردوسی یا پدر نیای او از دین اجدادی خود که احتمالا آیین زرتشتی بوده به اسلام گرویده بوده اند، مسلمانی فردوسی و تمایلات شیعی او در شاهنامه غیرقابل انکار است، با این حال برخی از دانشمندان و شاهنامه پژوهان روزگاران ما در این باره تشکیک هایی نیز کرده اند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: حتی شیرانی، فرضیه تسنن فردوسی را بر مبنای ابیات جعلی افزوده شده به دیباچه مطرح میکند که دیگر پژوهشگران با استواری این فرضیه را رد کرده اند دیگر پژوهشگران نیز عمدتا فردوسی را متعلق به گونه هایی از فرقه شیعی دانستند و یا اینکه فردوسی شیعه اعتزالی، زیدی، اسماعیلی یا امامی بوده است.

قائمی گفت: مسئله اصلی در اختلافات، آرای پژوهشگران در این باره است حتی کسی چون نولد که ضمن تایید تمایلات شیعی فردوسی این نظر را طرح می کند که فردوسی به هیچ یک از فرق اصلی شیعه در آن روزگار تعلق مستفید نداشته است، محمد محیط طباطبایی فردوسی را شیعه زیدی می داند، شیرانی نیز که فرضیه سست تسنن فردوسی را طرح کرده بود پیش از محیط طباطبایی فرض زیدی بودن اون را نیز محتمل دانسته است.

او می‌گوید: عباس زریاب خویی و اخیرا شاهنامه پژوه توانمند هم روزگار ما دکتر اردستانی فردوسی را شیعه اسماعیلی دانسته اند، مهدوی دامغانی و متاثر از او بسیاری از پژوهشگران معاصر نیز فردوسی را متعلق به تشیع امامیه و شیعه دوازده امامی دانسته اند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: با این وجود آنچه که در بین همه پژوهشگران مشترک است، اقرار به تمایلات شیعی فردوسی و تعلقات راستین و قلبی او به اهل بیت(ع) به ویژه شاه مردان حضرت علی بن ابی طالب(ع) است.
قائمی معتقد است  در مجموع نظر پژوهشگران و باتوجه به اسناد و اطلاعات موجود باید گفت تردیدی نسبت به تشیع بودن فردوسی باقی نمی‌ماند اما اینکه کیفیت تشیع بودن فردوسی چگونه بوده است و یا فردوسی به کدامیک از فرق شیعی تعلق داشته است و یا چه زمینه های اعتقادی خاصی در روزگار خود از تشیع داشته است، پرسش هایی است که پاسخ به آنها آسان به دست نخواهد آمد.
او گفت: شاید برای شناخت آیین و مذهب فردوسی فراتر از ابیات اندک موجود در دیباچه شاهنامه باید به روزگار فردوسی رجوع کرد، خراسان و توس سده چهار را بهتر شناخت، زمینه های سیاسی، اجتماعی و جغرافیایی گسترش تشیع در آن روزگار را بازجست، نسبت میان تمایلات شیعی و تحولات تاریخی و سیاسی عصر سامانی و غزنوی را تحلیل کرد و آنگاه بر مبنای شواهد درون متنی و برون متنی فرضیه های نوینی درباره تمایلات و وابستگی های آیینی و مذهبی شاعر طرح کرد که شناخت مارا نسبت به باورمندی مذهبی او بیش ازاین افزایش دهد.

این استاد دانشگاه می‌گويد: پیش از آن آنچه در آن تردیدی نیست تشیع بودن فردوسی است کیفیت این تشیع بودن و تحقیق درباره آن مقوله ای دیگر است که شاید پیچیده ترین و شاید پرچالش ترین مقوله تحقیق درباره فردوسی و زندگی فردوسی به شمار رود.
او می‌گويد: باید بدانیم فردوسی شخصیتی متعلق به گذشته دور نیست که صحبت درباره او محدود به مطالعات ادبی و دانشگاهی شود اگر امروز هویت ایرانی را با چند کلیدواژه تعریف کنیم یکی از اولین و اصلی ترین کلیدواژه‌ ها، شاهنامه فردوسی است، فردوسی و اثر سترگی که زندگی اش را وقف آن کرده است، در حفظ و تثبیت هویت ایرانی از یک سو و پیوند بین هویت ایرانی و شیعی از دیگر سو نقش راهبرانه بی بدیلی داشته است‌.
او گفت: رشد اهتمام و علاقه به فردوسی در دوره هایی که هویت ایرانی و هویت شیعی رسمیت و استواری بیشتری پیدا می‌کند مثل دوره صفوی خود گواهی بر ایان حقیقت است.
به گفته قائمی، فردوسی امروز همچنان یکی از جذاب ترین مقوله ها برای فرهنگ ایران و جهان است، هویت ما بدون فردوسی غیرقابل تصور است، ضعف ما در بازتولید اندیشه فردوسی و تبدیل اثرش به رسانه و هنر روزگار اخیر باعث شده که نقش امروزین فردوسی در هویت معاصر دستخوش آسیب ها و آفاتی شود، تحریف هایی که در فضای مجازی نسبت به فردوسی و شاهنامه می‌بینیم خود در همین راستا اتفاق می افتد.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: باید جامعه امروز ما چه در سطح عام و چه در میان نخبگان و دولت مردان نسبت به جایگاه فردوسی و شاهنامه در تحولات فرهنگی سیاسی و اجتماعی هشیار تر و آگاه تر از پیش عمل کند.فردوسی را باید از نو شناخت و شاهنامه را به زبان روز ترجمه کرد و از بیرق مهم هویت ایرانی اسلامی با زبان علم و هنر پاسداری کرد.
بسی رنج بردم در این سال سی
آری درست است، فردوسی بزرگ مردی از دیار توس آنچنان برای ایران و ایرانی ارزشمند است که شاید در بحث های کوچک انجمن ها و گزارش ها نشاید از بزرگی مقام او به طور قاطع گفت.

هر ایرانی فردوسی را با شاهنامه قطور و بسیار کارآمدش می شناسد که یک زبان را از دست تحریف نجات داد و البته فردوسی را باید با این کلام بهتر شناخت و جایگاه او را در شعر و ادبیات فارسی تعیین کرد:
بسی رنج بردم در این سال سی                               عجم زنده کردم بدین پارسی
منبع : باشگاه خبرنگاران جوان
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

آخرین عناوین