حزب الله نیوز | خبر، گزارش، عکس و فيلم از ایران و جهان 24 شهريور 1400 ساعت 11:14 https://www.hezbollahnews.com/news/263324/چانه-زنی-واکسن-کرونا -------------------------------------------------- عنوان : چانه‌زنی برای واکسن کرونا -------------------------------------------------- حزب الله:در چند روز اخیر و با شارژشدن دوباره واکسن‌ها، ازدحام و شلوغی غیر قابل تصوری در بیشتر مراکز واکسیناسیون دیده می‌شود که ظاهراً ناشی از شایعات و اخباری است که از برداشته شدن محدودیت‌های سنی حکایت دارد! در حالی‌ که کماکان واکسیناسیون بر اساس اولویت‌بندی سنی انجام می‌شود و افرادی که بدون ثبت‌ نام و دریافت پیامک مراجعه کنند، بازگردانده می‌شوند. متن : به گزارش شبکه خبری تحلیلی حزب الله ،درباره شتاب‌گیری روند واکسیناسیون و صف‌های طولانی در سوله‌های بحران پایتخت نوشت: «در آستانه بازگشایی مدارس در سال جدید تحصیلی، وزیر بهداشت از آغاز واکسیناسیون دانش‌آموزان  در دو هفته آینده خبر داد تا بعد از انجام واکسیناسیون، شاهد بازگشایی مدارس نیز باشیم. بهرام عین‌اللهی در حالی این موضوع را مطرح می‌کند که تاکنون بیش از ۳۸ میلیون دوز واکسن در کشور تزریق شده است. وزیر بهداشت می‌گوید: برای واکسیناسیون دانش‌آموزان ۱۳ میلیون دوز واکسن نیاز است که کارهای مقدماتی آن انجام شده است. او با اشاره به واکسینه‌شدن جوانانی که سال آخر دوره تحصیلی دبیرستان را طی می‌کنند، می‌گوید: همچنین از هفته آینده ۱۷ ساله‌هایی که می‌خواهند در کنکور شرکت کنند با واکسن‌های خاصی که وارد کرده‌ایم، یعنی واکسن‌های زیر ۱۸ سال، واکسینه می‌شوند. به این ترتیب همه واکسینه می‌شوند تا برای برگزاری کنکور مشکلی نداشته باشیم. همچنین دبیر کل و سخنگوی هلال احمر نیز درباره واکسیناسیون دانش‌آموزان گفته است: دانش‌آموزان با واکسن‌های سینوفارم و سوپرآنادو واکسینه خواهند شد. او می‌افزاید: تمام اطلاعات برای واردات واکسن مناسب برای گروه سنی زیر ۱۸ سال آماده و تحویل سازمان غذا و دارو شده است و در صورت تأیید این سازمان و صدور مجوز برای واردات یکی از این دو واکسن مذکور در مهرماه واکسیناسیون گروه سنی زیر ۱۸ سال آغاز می‌شود. همچنین آخرین خبرها حکایت از آن دارد که در حال حاضر بیش از ۹۰ درصد معلمان دوز اول واکسن را دریافت کرده‌اند و بیش از ۵۰ درصد نیز دوز دوم را تزریق کرده‌اند. پیش‌بینی می‌شود واکسیناسیون معلمان تا قبل از مهرماه و واکسیناسیون کادر مرتبط از بخش‌های اداری تا پایان مهرماه ۱۴۰۰ صورت گیرد. این اقدامات در حالی انجام می‌شود که مقرر شده تا پایان مهرماه کلاس‌های حضوری برای دانش‌آموزان و معلمان واکسینه‌شده آماده شود. کارشناسان حوزه آموزش نیز معتقدند تسریع در واکسیناسیون دانش‌آموزان مقاطع مختلف تحصیلی بویژه دانش‌آموزان مقطع ابتدایی در کنار رعایت و اجرای پروتکل‌های بهداشتی این امکان و اطمینان را برای دانش‌آموزان و خانواده فراهم می‌کند تا بدون نگرانی سال تحصیلی جدید را به صورت حضوری در مدارس آغاز کنند. تزریق روزانه واکسن به عدد نزدیک دو میلیون دوز نزدیک شده است. حالا علاوه بر مراکز روزانه، ۱۲ مرکز شبانه‌روزی نیز در تهران راه‌اندازی شده تا با توجه به حجم واردات، تزریق واکسن شدت بیشتری بگیرد. فرمانده سپاه تهران هم از سه شیفته شدن مراکز واکسیناسیون خبر داده است. با این حال در چند روز اخیر و با شارژشدن دوباره واکسن‌ها، ازدحام و شلوغی غیر قابل تصوری در بیشتر مراکز واکسیناسیون دیده می‌شود که ظاهراً ناشی از شایعات و اخباری است که از برداشته شدن محدودیت‌های سنی حکایت دارد! در حالی‌ که کماکان واکسیناسیون بر اساس اولویت‌بندی سنی انجام می‌شود و افرادی که بدون ثبت‌ نام و دریافت پیامک مراجعه کنند، بازگردانده می‌شوند. سوله شهرک والفجر مسیرمان که به پارک ترافیک تهران در مجاورت بزرگراه کردستان می‌افتد با تابلویی مواجه می‌شویم که ما را به سمت این سوله هدایت می‌کند. در حالی‌ که گرمای شهریورماه خیال خلوت‌بودن مراکز واکسیناسیون را وعده می‌دهد اما پایمان که به نزدیکی‌های این مرکز می‌رسد، متوجه پارک‌شدن تعداد بالای خودروهایی می‌شویم که سرنشینانشان برای رسیدن به این سوله عجله دارند. به رغم این که گروه‌های سنی تا متولدین ۵۸ جلو آمده اما تقریباً همه جمعیت جوان و در رده سنی بین ۲۰ تا زیر ۴۰ سال هستند. به‌ نزدیکی‌های مرکز که می‌رسیم صف طویل جمعیت پشت درها ایستاده و در آهنی قهوه‌ای رنگ هم بسته است. پس از چند دقیقه ناگهان صدای جیغ و دعوای چند جوان بلند می‌شود. یک نفر کارت ملی‌اش را نشان داده و با عصبانیت می‌گوید: «خدا از سر تقصیرتان نگذرد. چرا صبح می‌زدید الان نه؟» مرد که کاور زردرنگی پوشیده مدام سعی می‌کند تا مردم را آرام کند اما کسی گوشش به حرف‌های او بدهکار نیست. مرد دیگری موبایلش را بالا گرفته و با داد و بیداد می‌گوید پیامک واکسن‌اش جعلی نیست. مرد اما به او اعتنایی نمی‌کند بعد سرش را برگردانده و طوری که همه بشنوند می‌گوید که در این چند هفته لااقل ۶-۷ پیامک جعلی دیده است و دیگر اعتماد نمی‌کند: «پیامک مهم نیست باید اسم‌تان در سامانه باشد، سن‌تان هم سن اعلامی باشد مگر دانشجو باشید که کارت‌تان را جلوی دست بگذارید. من بفرستم‌تان داخل برای خودم هم بد می‌شود.» کمی آن‌طرف‌تر یک زن شروع می‌کند به التماس‌کردن. جلیقه مرد را چسبیده و مدام تکرار می‌کند: «فکر کن خواهرت آمده. او را هم راه نمی‌دهی؟» ناله‌هایش که به نتیجه نمی‌رسد، زیرلب غرولندکنان می‌گوید: «به‌ خاطر مادر پیرم آمدم دو ساعت است که معطلم کرده‌اند. از اینجا تکان نمی‌خورم تا شب می‌نشینم همین‌ جا.» کمی بعد بالاخره یک نفرلای در آهنی را به آرامی باز کرده با صدای بلند می‌گوید: «هر کس دوز دومی است یا سن‌اش رسیده بیاید جلو!» جمعیت یکدفعه به‌ سمت در هجوم می‌برد. مرد با درماندگی می‌گوید: «به امام حسین(ع) این واکسن‌ها مال من نیست. اگر دست من بود به همه شما می‌زدم. اینجا نایستید» ... صدای جمعیت دوباره بلند می‌شود. یک نفر فریاد می‌زند: «من کارمند فلان اداره هستم. اسمم را هم رد کرده‌اند. چرا راهم نمی‌دهید؟» مرد در جوابش می‌گوید باید به مرکزی بروی که اسمتان ثبت شده است. زن جوان دیگری می‌گوید: «من متولد ۵۹ هستم اما اجازه نمی‌دهند داخل شوم. در حالی که همین‌ها صبح همسایه ما را واکسن زدند. مگر می‌شود آن قدر دروغ بگویند! دوستم چند سال از من کوچک‌تر است فلان مرکز واکسن زده! خب این همه ناهماهنگی برای چیست؟ اگر قرار بود نزنید به‌ هیچکس نمی‌زدید!» مرد با حالت درمانده‌ای می‌گوید: «از صبح این روضه‌ها را صد بار شنیده‌ام. صبح موقتاً محدودیت‌ها را برداشتن. تعدادی شانس‌شان بود زدند اما حالا نمی‌زنند. من که کاره‌ای نیستم. داخل هم بروید اسمتان در سیستم نباشد باید برگردید.» چند نفر داخل می‌شوند و مرد دوباره در را می‌بندد. تا این که در نهایت دو نفر داوطلب می‌شوند تا با کارت ملی‌شان وارد شوند اگر سیستم قبول کرد که می‌توانند واکسن بزنند وگرنه که هیچ! این دو نفر نماینده جمعیتی می‌شوند که ساعت‌هاست پشت در صف کشیده‌اند. یک نفر که با حالتی گرفته، روی زمین نشسته می‌گوید: «نه دانشجو هستم، نه دانش‌آموز، نه کارمند و نه به هیچ جا وصلم. من چه گناهی کرده‌ام. رده‌های سنی خیلی کند جلو می‌رود. همه هم‌سن و سال‌های من با پارتی‌بازی زده‌اند. این که نشد نوبت‌بندی!؟ اگر عدالت بود دلم نمی‌سوخت. ما که پول نداریم آزاد بزنیم و کسی را هم نداریم که سفارشمان را بکند تکلیف چیست؟ من خانواده ندارم؟ با این وضعیت مگر حالاحالاها نوبت ما می‌شود؟» سوله خانه هنرمندان «صف‌های منظم، اما طولانی!» این بهترین نشانه برای پیداکردن مرکز واکسیناسیون خانه هنرمندان است. یکی از صف‌ها اما به‌ طرز عجیبی شلوغ و پرهمهمه است. می‌پرسم فرق این صف با صف‌های دیگر چیست؟ زن جوانی با صدای آرام می‌گوید: «آسترازنکاست! صدایش را درنیاور!» جلوتر که می‌روم یک نفر می‌گوید: «نایست خانم اینجا سهمیه‌شان نهایتاً ۲۰۰ دوز است. این صف طولانی را ببین! حداقل دو برابر دوز می‌خواهد. خودشان که چیزی نمی‌گویند اما دیروز هم تا به من رسید تمام شد. وقت خودت را تلف نکن!» حداقل چند دقیقه طول می‌کشد تا به انتهای صف برسم. به مرد جوانی که آخرین نفر است، می‌گویم آسترازنکا کم است ممکن است به‌ شما نرسد. با ناراحتی می‌گوید: «آن قدر می‌آیم تا بالاخره بزنم. سفر خارجی دارم نمی‌شود که.» «شما هم سفر خارجی دارید؟» زن جوان کنار او می‌گوید: «نه! از ساعت ۹ صبح همسرم از اداره‌شان آمده و نوبت گرفته. من سینوفارم نمی‌زنم. دوست و آشناهایم به خاطر سینوفارم مریض شدند!» دکتر گفته به خاطر واکسن بوده؟ «دکترها می‌گفتند که کرونا داشتند یا دو هفته نشده رعایت نکردند و گرفتند اما مگر می‌شود؟ من به حرفشان اعتمادی ندارم. شما هم نزن حیف از جوانیت نیست؟ همین را هم شوهرم مجبورم کرده وگرنه نمی‌زدم!» در صف سینوفارم بیشتر دوزدومی‌ها ایستاده‌اند. یک نفر که مکالمه ما را شنیده با صدای بلند می‌گوید: «خانم چرا مردم را به شک می‌اندازی؟ واکسن، واکسن است دیگر! مردم تازه دلشان خوش شده. ته دلشان را خالی نکن! حالا همه برای من مسافرخارجی شده‌اند!» بر خلاف او زن دیگری که در صف سینوفارم ایستاده است، با خنده می‌گوید: «چه جرأتی داری. همکار من آسترازنکا زد تب کرد. تازه قوی هم باشی، لااقل یک هفته افتادی!» بعد تن صدایش را بالاتر می‌برد: «شما همین الان ماسکت یک لایه است. خودت را هم چسباندی به دیگران، شاید کرونا بگیری یا داشته باشی. بعد که کارت به بیمارستان کشید لابد می‌خواهی بگویی از واکسن بود!» سوله کردستان از ابتدای بزرگراه کردستان با ترافیکی که ایجاد شده به‌راحتی می‌توانید رد این سوله معروف را بگیرید. از همان ابتدا با دو صف طویلی مواجه می‌شوید که می‌گویند برای دوز اولی‌ها و دومی هاست اما جلوی در اصلی، جمعیتی ایستاده که بیشترشان سردرگم محدودیت‌های سنی هستند. زن جوانی می‌گوید که در خانواده‌شان فقط او نزده است. مادرش که فرهنگی است. پدرش به سن واکسن رسیده و خواهرش هم دانشجو است اما خودش که کارش اینترنتی است و شغل ثابتی ندارد همچنان سردرگم است! «دوستانم واکسن زده‌اند. نه با پیامک جعلی! به‌راحتی وارد سایت شده و ثبت‌ نام کرده‌اند. دوستم متولد ۶۸ است. ثبت‌ نام کرده و در یکی از سوله‌های نزدیک سیدخندان واکسن زده! اما من هر چه تلاش کردم نتوانستم ثبت‌ نام کنم.» زن دیگری هم می‌گوید: «دختر خواهرم ثبت‌ نام هم نکرد. رفت خلوت بود. برایش زدند. متولد سال ۶۳! می‌گویند شایعه است اما من حداقل چند نفر را می‌شناسم که زده‌اند.» خیلی‌ها به التماس و خواهش متوسل شده‌اند و همین کار را برای شناسایی افرادی که سن‌شان رسیده، سخت کرده است. این را متولی جلوی در می‌گوید؛ مردی که بارکد پیامک‌ها را از روی گوشی چک می‌کند: «این صف را نبین! تازه خلوت است. چند شب پیش اینجا غوغا بود. انگار همه گذاشته بودند نصف شب بیایند. برخی‌ها خیال می‌کنند که اینجا فقط واکسن‌اش اصل است. می‌گویند سینوفارم پکن دارد نه ووهان. من نمی‌دانم اینها را از کجا درمی‌آورند!» مردی که منتظر است داخل بشود، می‌گوید: «این حرف‌ها درست است. اینجا زدم دو روز تب و لرز کردم اما مادرم جای دیگری زد، آخ هم نگفت!» دختر جوانی که برای دوز دوم آمده می‌گوید: «کارمند ایران‌مال هستم. متولد سال ۶۴. با کارت محل کارم برایم تزریق کردند و فقط هم سینوفارم و برکت می‌زدند. آنجا خیلی شلوغ‌تر از اینجاست اما در کمتر از ۱۵ دقیقه کارم انجام شد.»