تاریخ انتشاردوشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۳
plusresetminus
در غروب ۲۲ ژانویه، گروهی از جوانان ایده‌آلیست به یک کلبه کوچک در جنگل مریلند رفتند تا هیتلر را با نیروی جادو و افسونگری به قتل برسانند. این فرقه یک مانکن خیاطی، یونیفرم نازی، تبر، میخ، چنگک، طبل و مشروبات با خود همراه داشتند. آن‌ها تا حد زیادی تحت تاثیر کتاب «قدرت جادوگری در جهان امروز» نوشته ویلیام سیبروک که یک غیبگو بود قرار داشتند. این جادوگران جوان با نوشیدن مشروبات روح خود را شیطانی کردند تا جادوگری انجام دهند. آن‌ها همچنین از سیبروک خواستند تا در کلبه همراهشان باشد و او نیز نه تنها به منظور آزمودن نظریات خویش بلکه برای اعتقاد به نجات بشریت دعوت آن‌ها را پذیرفت. سیبروک در طول دوران کوتاه موفقیت در نویسندگی، به تمام معنا یک انسان وحشی بود. براب مثال او با آدمخوران آفریقای غربی هم سفره شد و گوشت انسان را همانند گوشت گوساله خوب و پروار دانست! او در مورد اولین تجربه‌اش از خوردن گوشت انسان نوشت: «چندان جوان نبود، اما مثل گوشت گاو هم نبود... شبیه هیچکدام از گوشت‌هایی که تاکنون خورده‌ام نبود!» مجله لایف در مورد این مراسم چنین می‌نویسد: جلسه با هیتلر نامیدن مجسمه آماده شده آغاز شد: «تو هیتلر هستی و هیتلر تویی!» سپس سردسته جادوگران گفت: «غصه‌ها و پریشانی‌هایی که به تو می‌رسد به هیتلر برسان!» سپس ادامه داد: «هیتلر! تو دشمن بشریت و جهان هستی پس لعنت بر تو باد! ما تو را با هر قطره اشک و خونی که جاری ساختی نفرین می‌کنیم! ما تو را با نفرین همه کسانی که تو را نفرین کردند، نفرین می‌کنیم!» این مراسم با کوبیدن میخ بر قلب و گلوی هیتلر به اوج رسید و جادوگران از خدای پاگانی خود خواستند تا زخم‌ها و جراحت‌ها را بر جسم واقعی هیتلر منتقل سازد. آن‌ها گفتند: «ما سوزن‌ها و میخ‌های خود را بر قلب هیتلر فرو بردیم.» در انتهای این مراسم مجسمه هیتلر در جنگل کاج دفن شد تا توسط کرم‌ها خورده شود. سیبروک بعدها به خواست خودش در یک بیمارستان روانی در نیویورک بستری شد و سرنجام در سپتامبر ۱۹۴۵ خودکشی کرد.
۰
کد مطلب : ۱۷۱۰۷۹
منبع : فردا
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

آخرین عناوین