به گزارش شبکه خبری حزب الله ،بنیانگذار انقلاب اسلامی همواره نگاه و تحلیلی چند وجهی به مقولات مختلف داشتند و از همین رو در تمام مواضع، سخنرانیها و مکتوبات به یادگار مانده از ایشان میتوان شاهد تأکید توآمان بر سویههای اجتماعی، سیاسی، افتصادی و به خصوص فرهنگی موضوعات مختلف بود.
جامعترین یادگار به جا مانده از رهبر کبیر انقلاب بیتردید متن وصیتنامهشان است. وصیتنامهای که بیش از هر چیز دیگر آینه تمام نمای دغدغهها، نگرانیها و صدالبته توصیهها و راهکارهای راهبری امام خمینی(ره) برای به سرانجام رسیدن نهضت اسلامی در قالب جمهوری اسلامی ایران است. در آستانه سالگرد ارتحال رهبر کبیر انقلاب اسلامی مروری بر فرازهای فرهنگی وصیتنامه ایشان داشتهایم.
مروری بر فرازهای فرهنگی یک وصیتنامه
فرازهای فرهنگی در وصیتنامه «سیاسی» امام خمینی(ره) بسیار است، به خصوص اگر از منظر فرهنگ عمومی و توصیههای ایشان پیرامون آنچه امروز تحت عنوان «سبک زندگی» میخوانیم، مروری بر این متن ماندگار داشته باشیم.
در نگاهی کلی این توصیههای فرهنگی ناظر بر دو وجه «هشدار نسبت به توطئه اغیار» و «لزوم باور به خود» است. آنچه در این مختصر به مرور و بازخوانی میگذاریم فرازهایی از وصیتهای بنیانگذار انقلاب است. رهبری که باور داشت «آنچه که شما ملت شریف و مجاهد برای آن بپاخاستید و دنبال میکنید و برای آن جان و مال نثار کرده و میکنید، والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدی است و مقصودی است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد.»
امام خمینی(ره) در فرازهای ابتدایی وصیتنامه خود توصیههای اکید درباره بهرهمندی از «قرآن» و نیز بازسازی جایگاه و نقش این کتاب آسمانی در زندگی روزمره دارند و پس ازاین توصیه کلیدی و جامع است که سراغ برخی مصادیق رفته و هشدارها و نکاتی را مطرح کردهاند.
قصه غمانگیز یک «تهیمغزی مصنوعی»
حضرت امام(ره) در بند «ه» این وصیتنامه یکی از مهمترین هشدارهای فرهنگی خود را مطرح کرده و میفرمایند: «ازجمله نقشهها که معالأسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمار زده از خویش، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوری که خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند! و قصه این امر غمانگیز، طولانی و ضربههایی که از آن خورده و اکنون نیز میخوریم کشنده و کوبنده است.»
ایشان در ادامه تصریح میکنند: «غمانگیزتر اینکه آنان ملتهای ستمدیده زیر سلطه را در همه چیز عقب نگهداشته و کشورهایی مصرفی بار آوردند و به قدری ما را از پیشرفتهای خود و قدرتهای شیطانیشان ترساندهاند که جرأت دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم و همه چیز خود را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم. و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی موجب شده که در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتکار اگر داشتیم، نویسندگان و گویندگان غرب و شرقزده بیفرهنگ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومی ما را سرکوب و مأیوس نموده و مینمایند و رسوم و آداب اجنبی را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترویج کرده و با مداحی و ثناجویی آنها را به خورد ملتها داده و میدهند.»
امام خمینی(ره) در بیان مصداقی از این رویکرد در ادامه میافزایند: «فیالمثل، اگر در کتاب یا نوشته یا گفتاری چند واژه فرنگی باشد، بدون توجه به محتوای آن با اعجاب پذیرفته، و گوینده و نویسنده آن را دانشمند و روشنفکر به حساب میآورند. و از گهواره تا قبر به هرچه بنگریم اگر با واژه غربی و شرقی اسمگذاری شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پیشرفتگی محسوب، و اگر واژههای بومی خودی به کار رود مطرود و کهنه و واپسزده خواهد بود. کودکان ما اگر نام غربی داشته باشند مفتخر و اگر نام خودی دارند سر به زیر و عقب افتادهاند. خیابانها، کوچهها، مغازهها، شرکتها، داروخانهها، کتابخانهها، پارچهها، و دیگر متاعها، هر چند در داخل تهیه شده باید نام خارجی داشته باشد تا مردم از آن راضی و به آن اقبال کنند.»
نمیگویم ما خود همه چیز داریم، اما...
رهبرفقید انقلاب با هشدار درباب اینکه «فرنگی مآبی از سر تا پا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام شئون زندگی موجب افتخار و سربلندی و تمدن و پیشرفت، و در مقابل، آداب و رسوم خودی، کهنهپرستی و عقبافتادگی است. در هر مرض و کسالتی ولو جزئی و قابل علاج در داخل، باید به خارج رفت و دکترها و اطبای دانشمند خود را محکوم و مأیوس کرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و امریکا و مسکو افتخاری پر ارزش و رفتن به حج و سایر اماکن متبرکه کهنهپرستی و عقبماندگی است. بیاعتنایی به آنچه مربوط به مذهب و معنویات است از نشانههای روشنفکری و تمدن، و در مقابل، تعهد به این امور نشانه عقبماندگی و کهنهپرستی است.» صراحتاً تأکید میکنند: «اینجانب نمیگویم ما خود همه چیز داریم؛ معلوم است ما را در طول تاریخِ نه چندان دور خصوصاً، و در سدههای اخیر از هر پیشرفتی محروم کردهاند و دولتمردان خائن و دودمان پهلوی خصوصاً، و مراکز تبلیغاتی علیه دستاوردهای خودی و نیز خودْ کوچکدیدنها و یا ناچیز دیدنها، ما را از هر فعالیتی برای پیشرفت محروم کرد. وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرم کردن بانوان و مردان خصوصاً طبقه جوان، به اقسام اجناس وارداتی از قبیل ابزار آرایش و تزئینات و تجملات و بازیهای کودکانه و به مسابقه کشاندن خانوادهها و مصرفی بارآوردن هر چه بیشتر، که خود داستانهای غمانگیز دارد، و سرگرم کردن و به تباهی کشاندن جوانها که عضو فعال هستند با فراهم آوردن مراکز فحشا و عشرتکدهها، و دهها از این مصائب حساب شده، برای عقب نگهداشتن کشورهاست.»
اگر بخواهیم میتوانیم
امام خمینی(ره) پس از بیان این هشدارها میفرمانید: «من وصیت دلسوزانه و خادمانه میکنم به ملت عزیز که اکنون که تا حدود بسیار چشمگیری از بسیاری از این دامها نجات یافته و نسل محروم حاضر به فعالیت و ابتکار برخاسته و دیدیم که بسیاری از کارخانهها و وسایل پیشرفته مثل هواپیماها و دیگر چیزها که گمان نمیرفت متخصصینِ ایران قادر به راه انداختن کارخانهها و امثال آن باشند و همه دستها را به سوی غرب یا شرق دراز کرده بودیم که متخصصین آنان اینها را به راه اندازند، در اثر محاصره اقتصادی و جنگ تحمیلی، خود جوانان عزیز ما قطعات محل احتیاج را ساخته و با قیمتهای ارزانتر عرضه کرده و رفع احتیاج نمودند و ثابت کردند که اگر بخواهیم می توانیم.»
ایشان در ادامه تإکید میکنند: «باید هوشیار و بیدار ومراقب باشید که سیاستبازان پیوسته به غرب و شرق با وسوسههای شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بینالمللی نکشند؛ و با اراده مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگیها قیام کنید.»
توصیه به وزارت ارشاد در همه اعصار
بنیانگذار انقلاب اسلامی در ادامه و در بند «ی» وصیتنامه خود با تأکید بر لزوم اصلاح و تصفیه و مراقبت از قوة اجراییه ازمیان وزارتخانههای مختلف به صورت مصداقی توصیهای را خطاب به وزارت ارشاد مطرح میکنند که در نوع خود حایز اهمیت است؛ «وصیت اینجانب به وزارت ارشاد در همة اعصار خصوصاً عصر حاضر که ویژگی خاصی دارد، آن است که برای تبلیغ حق مقابل باطل و ارائة چهرة حقیقی جمهوری اسلامی کوشش کنند. ما اکنون، دراین زمان که دست ابرقدرتها را از کشور خود کوتاه کردیم، مورد تهاجم تبلیغاتی تمام رسانههای گروهی وابسته به قدرتهای بزرگ هستیم . چه دروغها و تهمتها که گویندگان و نویسندگان وابسته به ابرقدرتها به این جمهوری اسلامی نوپا نزده و نمیزنند.»
ایشان در ادامه با نگاهی دقیق به مقوله تبلیغات رسانهای در دوران جدید اینگونه وصیت خود را ادامه دادهاند: «معالأسف اکثر دولتهای منطقة اسلامی که به حکم اسلام باید دست اخوت به ما دهند، به عداوت با ما و اسلام برخاستهاند و همه در خدمت جهانخواران از هر طرف به ما هجوم آوردهاند و قدرت تبلیغاتی ما بسیار ضعیف و ناتوان است و میدانید که امروز جهان روی تبلیغات میچرخد. و با کمال تأسف، نویسندگان به اصطلاح روشنفکر که به سوی یکی از دو قطب گرایش دارند، به جای آنکه در فکر استقلال و آزادی کشور و ملت خود باشند، خودخواهیها و فرصتطلبیها و انحصارجوییها به آنان مجال نمیدهد که لحظهای تفکر نمایند و مصالح کشور و ملت خود را در نظر بگیرند، و مقایسة بین آزادی و استقلال را در این جمهوری با رژیم ستمگر سابق نمایند و زندگی شرافتمندانة ارزنده را توأم با بعض آنچه را که از دست دادهاند، که رفاه و عیشزدگی است، با آنچه از رژیم ستمشاهی دریافت میکردند توأم با وابستگی و نوکرمآبی و ثناجویی و مداحی از جرثومههای فساد و معادن ظلم و فحشا بسنجند؛ و از تهمتها و نارواها به این جمهوری تازه تولد یافته دست بکشند و با ملت و دولت در صف واحد بر ضد طاغوتیان و ستمپیشگان زبانها و قلمها رابه کار بگیرند.»
تبلیغ تنها به عهده وزارت ارشاد نیست
نکته قابل توجه در ادامه وصیت حضرت امام(ره) در این حوزه آنجا است که میفرمایند: «و مسئلة تبلیغ تنها به عهدة وزارت ارشاد نیست بلکه وظیفة همة دانشمندان و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان است. باید وزارت خارجه کوشش کند تا سفارتخانهها نشریات تبلیغی داشته باشند و چهرة نورانی اسلام را برای جهانیان روشن نمایند؛ که اگر این چهره با آن جمال جمیل که قرآن و سنت در همة ابعاد به آن دعوت کرده از زیر نقاب مخالفان اسلام و کجفهمیهای دوستان خودنمایی نماید، اسلامْ جهانگیر خواهد شد و پرچم پرافتخار آن در همه جا به اهتزاز خواهد آمد. چه مصیبت بار و غمانگیز است که مسلمانان متاعی دارند که از صدر عالم تا نهایت آن نظیر ندارد، نتوانستهاند این گوهر گرانبها را که هر انسانی به فطرت آزاد خود طالب آن است عرضه کنند؛ بلکه خود نیز از آن غافل و به آن جاهلند و گاهی از آن فراریاند!»
تأثیر تبلیغات رادیو، تلویزیون، مطبوعات و سینما
رهبر فقید انقلاب اسلامی در بند «م» وصیتنامه خود هم درباب فرهنگ نکاتی را طرح کردهاند. ایشان با اشاره به اینکه :«رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئاترها از ابزارهای مؤثر تباهی و تخدیر ملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است» میافزایند: «در این صد سال اخیر بویژه نیمة دوم آن، چه نقشههای بزرگی از این ابزار، چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار، و چه در تبلیغ استعمارگران غرب و شرق، کشیده شد و از آنها برای درست کردن بازار کالاها خصوصاً تجملی و تزئینی از هر قماش، از تقلید در ساختمانها و تزئینات و تجملات آنها و تقلید در اجناس نوشیدنی و پوشیدنی و در فرم آنها استفاده کردند، به طوری که افتخار بزرگِ فرنگی مآب بودن در تمام شئون زندگی از رفتار و گفتار و پوشش و فرم آن بویژه در خانمهای مرفه یا نیمه مرفه بود، و در آداب معاشرت و کیفیت حرف زدن و به کار بردن لغات غربی در گفتار و نوشتار به صورتی بود که فهم آن برای بیشتر مردم غیرممکن، و برای همردیفان نیز مشکل مینمود!»
ایشان در ادامه میفرمایند: «فیلمهای تلویزیون از فرآوردههای غرب یا شرق بود که طبقة جوان زن و مرد را از مسیر عادی زندگی و کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوی بیخبری از خویش و شخصیت خود و یا بدبینی و بدگمانی به همه چیز خود و کشور خود، حتی فرهنگ و ادب و مآثر پر ارزشی که بسیاری از آن با دست خیانتکار سودجویان، به کتابخانهها و موزههای غرب و شرق منتقل گردیده است. مجلهها با مقالهها و عکسهای افتضاح بار و أسفانگیز، و روزنامهها با مسابقات در مقالات ضد فرهنگی خویش و ضد اسلامی با افتخار، مردم بویژه طبقة جوان مؤثر را به سوی غرب یا شرق هدایت میکردند.»
ورود اسباببازی در قبال صدور نفت!
بنیانگذار انقلاب اسلامی در ادامه تشریح عملکرد تبلیغاتی دشمنان اسلام میافزایند: «اضافه کنید بر آن تبلیغ دامنهدار در ترویج مراکز فساد و عشرتکدهها و مراکز قمار و لاتار و مغازههای فروش کالاهای تجملاتی و اسباب آرایش و بازیها و مشروبات الکلی بویژه آنچه از غرب وارد میشد. و در مقابل صدور نفت و گاز و مخازن دیگر، عروسکها و اسباب بازیها و کالاهای تجملی وارد میشد؛ و صدها چیزهایی که امثال من از آنها بیاطلاع هستیم. و اگر خدای نخواسته عمر رژیم سرسپرده و خانمان برانداز پهلوی ادامه پیدا میکرد، چیزی نمیگذشت که جوانان برومند ما ـ این فرزندان اسلام و میهن که چشم امید ملت به آنها است ـ با انواع دسیسهها و نقشههای شیطانی به دست رژیم فاسد و رسانههای گروهی و روشنفکران غرب و شرقگرا از دست ملت و دامن اسلام رخت بر میبستند: یا جوانی خود را در مراکز فساد تباه میکردند؛ و یا به خدمت قدرتهای جهانخوار درآمده و کشور را به تباهی میکشاندند. خداوند متعال به ما و آنان منت گذاشت و همه را از شر مفسدین و غارتگران نجات داد»
ایشان در ادامه تصریح میکنند: «اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیس جمهور و رؤسای جمهور مابعد و به شورای نگهبان و شورای قضایی و دولت در هر زمان، آن است که نگذارند این دستگاههای خبری و مطبوعات و مجلهها از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند. و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن، که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران میشود، از نظر اسلام و عقل محکوم است. و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است. و بر همة ما و همة مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است.»
بالاترین و ارزشمندترین مقصد و مقصود یک ملت
فارغ از تمام این هشدارها و اندازها اما شاید بتوان گفت جامعترین تصویر از آنچه میتوان همه مقولات «فرهنگ عمومی» و «سبک زندگی» ایران و اسلامی را در تناسب با آن تعریف و تبیین کرد بند «ص» وصیتنامه حضرت امام خمینی(ره) است.
آنجا که در فرازهای پایانی وصیتنامه خود میفرمایند: «در خاتمة این وصیتنامه، به ملت شریف ایران وصیت میکنم که در جهان حجم تحمل زحمتها و رنجها و فداکاریها و جاننثاریها و محرومیتها مناسب حجم بزرگی مقصود و ارزشمندی و علّو رتبة آن است، آنچه که شما ملت شریف و مجاهد برای آن بپاخاستید و دنبال میکنید و برای آن جان و مال نثار کرده و میکنید، والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصد و مقصودی است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد؛ و آن مکتب الوهیت به معنی وسیع آن و ایدة توحید با ابعاد رفیع آن است که اساس خلقت و غایت آن در پهناور وجود و در درجات و مراتب غیب و شهود است؛ و آن در مکتب محمدی ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به تمام معنی و درجات و ابعاد متجلی شده؛ و کوشش تمام انبیای عظام ـ علیهم سلام الله ـ و اولیای معظم ـ سلام الله علیهم ـ برای تحقق آن بوده و راهیابی به کمال مطلق و جلال و جمال بینهایت جز با آن میسر نگردد. آن است که خاکیان را بر ملکوتیان و برتر از آنان شرافت داده، و آنچه برای خاکیان از سیر در آن حاصل میشود برای هیچ موجودی در سراسر خلقت در سرّ و عَلن حاصل نشود.»