تاریخ انتشارسه شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۴۳
plusresetminus
چند روز قبل در برنامه خندوانه مردم، وحید رحیمیان را بر آیت بی غم ترجیح دادند و او را برای رسیدن به رتبه برتر برگزیدند.
۰
کد مطلب : ۱۷۶۴۰۵
غم جاودانه آیت بی غم

این در حالی بود که آیت بی غم اجرایی درخشان و کم نقص داشت ولی وحید رحیمیان حتی نتوانست متن نمایش خود را به یاد بیاورد و تسلیم شد و کارش را نیمه کاره گذاشت و برخلاف قوانین بازی، به او فرصت دیگری داده شد و همه دور او را گرفتند و به زور او را به روی صحنه آوردند تا با اجرایی سر و ته کارش را به هم بیاورد؛ این در حالی است از مدت ها قبل مربی هم میگفت اصلا به هدایت او گوش نمیدهد و سرخود و فی البداهه هر چه به ذهنش میرسد را میگوید. وحید رحیمیان خود نیز بر ناتوانیش واقف بود و به آن اعتراف می کرد.
 
به هر حال این اتفاق، یعنی برگزیده شدن وحید رحیمیان توسط مردم نکته بسیار وحشتناکی را روشن کرد: برخی از مردم ایران که تعدادشان هم کم نیست اصولا اعتقادی به توانمندی و هوش و شایستگی و استعداد ندارند و از توانمندی داشتن متنفرند و اساس مردم ایران بر اساس دل و احساسات تصمیم میگیرند و نه عقل و خرد و منطق و استدلال.
 
یعنی وقتی کسی مظلوم نمایی کند، میتواند هر پستی را در کشور عهده دار شود حتی اگر بی استعداد و  پشتکارش را نداشته باشد .گرچه رامبد جوان سعی کرد با گوشه و کنایه این حقیقت را طوری به مردم بگوید که به آنها برنخورد، ولی حتی مربی وحید نیز حرف رامبد جوان را دقیق گوش نداد و بر حق مردم در انتخاب وحید صحه گذاشت.
 
اگر اینهمه گدا در گوشه و کنار شهر نشسته و کاسبی های طلایی دارند، تنها تقصیر کارکنان اداره بهزیستی و شهرداری نیست، مقصر اصلی مردمند. اگر انواع و اقسام بنیادها و نهادهای خیریه ها با اهداف و حسابرسی مبهم، مانند قارچ در کشور رشد کرده است، به خاطر دل مردم است. اگر برنامه های تلویزیونی با اجراهای سخیف و آزار دهنده به ترویج فرهنگ ضعیف پروری و حمایت از بدبختی و ناتوانی و کند ذهنی میپردازند، فقط به خاطر دل مردم است.
 
اگر ایران با مردمی با این ویژگی های منفی، رشد کند جای تعجب بسیار دارد. فرهنگی که هوش، استعداد، تلاش، پشتکار و قابلیت های فردی را منفور میداند حتما روند تحجر را طی خواهد کرد. 
 
حالا باید اندیشید که چه بر سر افراد با استعداد رد شده در گزینش ها آمده و متعقبا این گزینش ها چه بر سر کشور و نظام اداره آن آورده است. باید پرسید که چرا کتاب جامعه شناسی نخبه کشی را کسی  نخوانده است. حالا باید اندیشید که آیت بی غم، تا آخر عمر چه غم بزرگی را در دل حمل خواهد کرد و آن استعدادهایی که هر روز و هر ساعت زیر دست مدیران، پرپر می شوند چه می کشند.
 
سلام ما را به آیت بی غم برسانید و به او بگویید در عرصه ذبح استعدادش توسط مردم عجیب ایران، تنها نیست. شاید تنها راه نجات آیتهای بی غم تبدیل نام خانوادگیشان باشد. اگر آیت "باغم" بود شاید مردم را بیشتر خوش می آمد.
 
منبع : الف
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

آخرین عناوین