حزب الله:«نگران آگاهی بچه ها نباشیم. خیلی زود بزرگ میشوند و دنیا هم به این جنونش آن قدر ادامه میدهد تا آنها هم اندازه کافی خشم و خون و جنگ و گلوله ببینند. اما فعلاً مهمترین وظیفه ما این است که در خانههایمان سنگر بسازیم تا بچهها گلوله نخورند. از گلولههایی که در فضای مجازی شلیک میشوند زخمی نشوند، از ترکشهایی که از تلویزیون به سمت آنها روانه میشود ... به چشمهای تراسکا و خط خطیهایش نگاه کنید. خانه این است؟»
به گزارش شبکه خبری تحلیلی حزب الله ،«این دختر اسمش ترسکا بود. اهل لهستان. در جنگ جهانی دوم و بعد از بمباران ارتش نازی، خانهشان ویران و خودش هم زخمی شد. تراسکای ۴ ساله و خواهر۱۴سالهاش جادویگا، سه هفته در تلاش بودند تا با پای پیاده به جای امنی برسند. زخمی، ترسیده و گرسنه. سه سال بعد از جنگ وقتی در یک مدرسه نگهداری کودکان بازمانده از جنگ، از او خواستند «خانه» را نقاشی کند، این خطخطیها را کشید. خانه در ذهن هفتساله او یعنی این خطوط درهم برهم و پیچیده. دیوید سیمور این عکس را گرفت و به نمادی از جنگ جهانی دوم تبدیل شد.
جنگ برای تراسکا هیچوقت تمام نشد. وقتی در میانه سیسالگی بود در آسایشگاه به طرز غمانگیزی مُرد: در حین خوردن تکهای سوسیس که از یک بیمار دیگر دزدیده بود دچار خفگی شد.
در دو هفته گذشته دهها و صدها عکس و ویدئو از عملیات نظامی ترکیه علیه کردهای سوریه در شبکههای اجتماعی منتشر شد. بسیاری از ما که حتی صدای آن گلولهها را نمیشنیدیم هم با دیدن صحنههای رنجآور زنان و کودکان گریان و ترسخورده، زخمی شدیم. گیرم که خونش را ندیدیم اما روحمان جراحت برداشت.
ما که در خاورمیانه زندگی میکنیم و «جنگ» کلیدواژه آشنایی برایمان است هم به آن عادت نمیکنیم. اصلاً مگر میشود به مرگ و خون خو کرد؟ میگویند یکی از رسالتهای هر نسلی این است که نسل بعد از خود را شادمانتر و در آرامش بیشتری بزرگ کند. یعنی برایشان دنیای امنتری بسازد.
این روزها جنگ فقط در میدان های مبارزه و پشت خاکریزها نیست، در گوشیهای تلفن همراه هم گلوله شلیک میشود، آدم کشته میشود، اینجا را هم برای بچهها امن کنیم. قرار نیست آنها را در گلخانه بار بیاوریم اما لزومی ندارد یک کودک چنین تصاویری را ببیند. بچهها چریک نیستند، مبارز نیستند، سلحشور عرصه نبرد نیستند، فقط بچهاند.
به اسم آشنایی کودک با تکنولوژی، تفریح بخشیدن یا دست به سرکردن، آنها را در فضای مجازی رها نکنیم. گلوله میخورند، زخمی میشوند و بعد ممکن است مثل تراسکا، خطهای بیمعنی بر دیوار روحشان بکشند.
این فقط فضای مجازی نیست که پر از گلوله و خون شده، بخشهای خبری تلویزیون هم خونچکان هستند. گاهی برای همدردی با قربانیان و نکوهش عمل حملهوران، صحنههایی در تلویزیون پخش میشود که قلب بزرگسالان را هم متلاشی میکند چه رسد به کودکی که هنوز فرق میان دوست و دشمن را نمیداند، ایدئولوژی نمیفهمد و کاری به نبردهای سیاسی ندارد.
نگران آگاهی بچه ها نباشیم. خیلی زود بزرگ میشوند و دنیا هم به این جنونش آن قدر ادامه میدهد تا آنها هم اندازه کافی خشم و خون و جنگ و گلوله ببینند. اما فعلاً مهمترین وظیفه ما این است که در خانههایمان سنگر بسازیم تا بچهها گلوله نخورند. از گلولههایی که در فضای مجازی شلیک میشوند زخمی نشوند، از ترکشهایی که از تلویزیون به سمت آنها روانه میشود ... به چشمهای تراسکا و خط خطیهایش نگاه کنید. خانه این است؟»