تاریخ انتشاريکشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۷
plusresetminus
چند بازیگر شاخص تئاتر ایران این روزها بی‌رقیب هستند. برای آنان نقش مقابل مناسبی انتخاب نمی‌شود تا آنان بازیگران تنهایی روی صحنه به حساب آیند و این تنهایی موجب کم‌رمق شدن اجراهای نمایشیشان می‌شود.
۰
کد مطلب : ۱۹۶۶۹۳
بازیگران بی‌رقیب و نمایش‌های بی‌رمق

در دنیای بازیگری واژه Partner، واژه مهمی تلقی می‌شود. واژه‌ای که با وجود سادگی بیانش، استفاده مکررش، کلیشه‌ شدن در میان اهالی هنر و بدل شدن به یک عبارت دم‌دستی دیگر چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد. کسی در موردش حرف نمی‌زند. در نقدها و یادداشت‌ها از اهمیتش گفته نمی‌شود و نگاهی به جایگاهش نمی‌شود. این نادیده گرفتن‌های مکرر در تئاتر اتفاقی نامبارکی را رقم زده است و آن هم فاصله گرفتن بازیگران در تکنیک نسبت به یکدیگر و اضمحلال اثر هنری روی صحنه است.
 
زمانی که از یک تئاتر بین حرفه‌ای پرسیده شود که نام چند بازیگر قَدَر را به زبان آورد، بدون شک نام‌ها محدود به چند اسم خواهد شد. بازیگرانی که می‌توانند با بازی درخشان خود نمایشی را نجات دهند و حتی با وجود ستاره نبودنشان، ناجی گیشه از خطر شکست می‌شوند. این بازیگران عموماً برای نقش زحمت می‌کشند و زحمتشان در اجرا به خوبی عیان می‌شود. مخاطبان دائمی تئاتر برای دیدن تلاش مجدد آنان، نمایششان را برمی‌گزینند و به نوعی به نام بازیگر در نمایش اعتماد می‌کنند. رفتار بی‌حاشیه این دسته از بازیگران در کنار تلاش برای رشدشان کمتر در میان دیگر بازیگران دیده می‌شود. سیستم سرعتی تولید تئاتر در ایران موجب می‌شود بازیگران حرفه‌ای دیگر کمتر برای نقشی وقت بگذارند و همین مسأله موجب شده، منتقدین برخی از بازیگران ستاره را متهم به بازی تکراری کنند.
 
با این حال هدف از این نوشتار درباره تکرارها نیست؛ بلکه درباره واژه Partner است. شریک یک بازیگر بر صحنه نمایش می‌تواند نقش مهمی در شکل‌گیری نمایش ایفا کند. دو بازیگر، روبه‌روی هم، صاحب دو انرژی کاملاً متفاوت، دو قطب متضاد هستند که می‌تواند مولد جنبش روی صحنه شوند. آنان با ایجاد تقابل و نوعی رقابت در بازی، مخاطب را به وجد می‌آورند و او را به تماشای نمایش تحریک می‌کنند؛ اما در صورت ضعف یکی از طرفین، کلیت نمایش از هم می‌پاشد و مخاطب را نسبت به آنچه روی صحنه رخ می‌دهد خسته می‌کند.
 
در چنین شرایطی شاید کارگردانان این باور را در خود پرورش دهند که با داشتن یک بازیگر قَدَر نمایش نجات پیدا می‌کند و بازیگر مدنظر، همانند یک سوپراستار فوتبال، نتیجه را عوض می‌کند؛ اما فراموش می‌شود که تکیه بر یک ابرستاره فوتبالی برای تغییر نتیجه بازی، منتج به یک بازی بی‌هیجان می‌شود و بازی هیجان‌انگیز، بازی مشارکتی میان تمامی اعضای تیم است. تئاتر نیز چیزی متفاوت از طرحواره فوتبال نیست. تئاتر نیز مانند فوتبال محصول چینش کارگردان و ارائه نقش‌های متفاوت به بازیگرانی است که در کنار هم Partner یکدیگر به حساب می‌آیند.
 
ضعف چینش‌ها در برخی نمایش‌های روز تهران به خوبی عیان است. هر چند برخی با گیشه موفقی روبه‌رو بوده‌اند؛ اما می‌توان دریافت کارگردانی تأثیری بر فروش آنها نداشته است. نمونه قابل تأمل در این مورد نمایش «ملاقات» اثر پارسا پیروزفر است. پیروزفر که در تمام این سال‌ها نمایش‌هایی با کمتر از سه بازیگر در ایرانشهر کار کرده بود، در تازه‌ترین تصمیم خود به سراغ متن پر پرسوناژ «ملاقات بانوی سالخورده» اثر فردریش دورنمات رفته بود. نمایشنامه مشهور نویسنده سوئدی سال‌ها پیش توسط حمید سمندریان با ترکیبی از بازیگران شاخص آن زمان روی صحنه رفته بود و هنوز به عنوان یکی از موفق‌ترین آثار تئاتری از آن یاد می‌شود. هر چند در سال‌های گذشته نیز تلاش‌هایی برای تولید تئاتری از این متن صورت گرفته بود؛ اما سایه سنگین نوستالژی اثر سمندریان، شرایط را برای کارگردانان دیگر سخت کرده بود. حضور پیروزفر در سالن اصلی تئاتر شهر می‌توانست نقطه عطفی باشد بر این نوستالژی؛ اما وضعیت چنین نبود. چینش بازیگران روی صحنه منجر به نادیده گرفته شدن نمایش شد.
 
رضا بهبودی یکی از آن بازیگرانی است که قدرت بازیش برای همگان ثابت شده است. او می‌تواند هر نقشی را در هر ژانری شکست دهد و از آن خود کند. بازیگر صاحب‌سبکی که حضورش در نقش ایل هیجان‌انگیز به نظر می‌رسید. او اما در «ملاقات» بهبودی همیشگی نیست؛ هر چند انرژی او برای نمایش پیروزفر همان انرژی همیشگی است. واقعیت آن است که فاصله گرفتن بازی بهبودی از دیگر بازیگران در سال‌های گذشته به خوبی عیان شده است. در نمایش «یک روز تابستانی» که تابستان گذشته در ایرانشهر روی صحنه رفت، این فاصله میان بازی پیروزفر و بهبودی به خوبی عیان بود. برنده سال گذشته تئاتر فجر نمی‌توانست همپای بهبودی در نمایش ظاهر شود؛ پس ناچار بود پرستیژ یک شخصیت تودار را به شکل افراطی نشان دهد تا تضاد میان او و نقش مقابلش بیشتر عیان شود.
 
وضعیت بازی بهبودی در «ملاقات» بغرنج‌تر می‌شود. به جز پانته‌آ پناهی‌ها که عملاً Partner مناسبی برای بهبودی به حساب می‌آید، بهبودی در دیگر صحنه‌ها تک‌وتنها می‌ماند. او نمی‌تواند از انرژی خود به خوبی بهره ببرد؛ چون بازیگران مقابلش توانایی نزدیک شدن به سطح او را ندارند. آنان در سایه می‌مانند و با بالا گرفتن کشمکش میان شخصیت ایل و اهالی گولن، این عدم‌هم‌ترازی به شکست نمایش منجر می‌شود. کارگردانی پیروزفر تنها در میزانسن‌هایی خلاصه می‌شود که آن هم بدیع نیست.
 
مشخص نیست چرا پیروزفر از گروه بازیگران متفاوت‌تری بهره نبرده است؛ اما حضور بازیگرانی که هنوز در سالن اصلی تئاتر شهر جواب پس نداده‌اند، اثری به یاد ماندنی حداقل در بازیگری را رقم نمی‌زنند. کافی است به بازی رضا بهبودی در شب بازیگر دقت کنیم. جایی که او نقش عبدالحسین نوشین را ایفا می‌کند و با قدرت و صلابت از پس بازآفرینی یک چهره حقیقی برمی‌آید. او در مونولوگش یکه و تنهاست و می‌تواند از پس ماجرا برآید. در همان شب، همین اتفاق برای فرزین محدثی رخ می‌دهد که امسال به همراه رضا بهبودی نامزد جایزه بازیگر فجر بودند و از رسیدن به آن بازماندند. او نیز در نمایش‌های اخیرش نشان داده با Partner مناسبی همراه نمی‌شود.
 
هر چند پیروزفر به واسطه محبوبیتش در میان مخاطبان با اجرایی پرفروش روبه‌رو شده است؛ اما در ایرانشهر وضعیت به نحو دیگری بود. نادر فلاح یکی دیگر از بازیگرانی است که انرژی عجیبی در بازی از خود بروز می‌دهد. او در عموم نمایش‌هایی که در سال‌های اخیر روی صحنه برده است، نسبت به دیگر بازیگران برجسته و چشم‌نواز بوده است. او اگرچه از مؤلفه‌های مرسوم ستاره بودن فاصله دارد؛ اما برخلاف ستاره‌ها در اجراهایش تکراری نیست. برای مثال کافی است نادر فلاح «زهرماری» را با نادر فلاح «آلفرد» قیاس کنیم. در یکی مردی است به ظاهر متشرع که برای رسیدن به قدرت خانواده‌اش را به سوی زوال سوق می‌دهد و در دومی، یک غول چراغ جادو است که هیچ خاصیتی جز دادن روحیه ندارد. اگرچه هر دو نقش کمدی است؛ اما ظرافت‌های بازیگری فلاح موجب می‌شود در اولی زهرخند و در دومی لبخند به بار آورد.
 
در هر دو نمایش فلاح فاقد Partner مناسب است. او نیز همانند بهبودی ناچار است به تنهایی روی صحنه بدرخشد. در «آلفرد» این وضعیت بغرنج‌تر است. حضور پوریا پورسرخ و رابعه اسکویی در تئاتر می‌تواند برای مخاطب جذاب به نظر آید و او را وسوسه کند برای تماشای دو بازیگر اساساً تلویزیونی پا به تئاتر بگذارد؛ اما با تماشای نمایش می‌توان فهمید تفاوت بازیگر تئاتری و تلویزیونی در چیست. تفاوتی که بازی نادر فلاح رقم می‌زند و در نهایت نیز نمایش را نابود می‌کند. در نمایش بار کمدی اثر بر دوش فلاح است و او مجبور است در نقش یک جن یا غول چراغ‌جادو، فانتزی اثری خیال‌انگیز را به نمایش تزریق کند. فلاح جن پرجنب‌وجوش و شوخ‌طبعی است که می‌تواند با کنش‌ها و گفتارش مخاطب را بخنداند؛ اما به شرط آنکه خودش تنها باشد.
 
در مواجهه با Partnerهایش نمایش خسته‌کننده و ابتر می‌شود. نادر فلاح انرژیش در بازی بد اطرافیانش مستحیل می‌شود. نمایش با وجود شروع نسبتاً خوبش افت می‌کند و در نهایت بدون هیچ هیجانی - که نیاز یک اثر کمدی اسکروبال است - به پایان می‌رسد. پایان هم مملو از انرژی فلاح است و دیگر بازیگران چندان رمقی برای پایان دادن به ماجرا ندارند. در واقع، فلاح به عنوان یک بازیگر آگاه نسبت به وضعیت خود، مسئولیت‌پذیری در قبال نقش خود را به خوبی ایفا می‌کند و باقی بازیگران بسان همان بازیکنان ایرانی بازی مشهور با ژاپن عمل می‌کنند. همین مسأله موجب می‌شود مخاطبی در میانه اثر چرت بزند و نادر فلاح با همان شوخ‌طبعی برآمده از نقشش با مخاطب خسته شوخی کند. اتفاقی که برای دیگر بازیگران رخ نمی‌دهد؛ چرا که آنان چندان متوجه مخاطبان نیستند.
 
در سوی دیگر اما می‌توان نمایشی را مثال زد که هم‌ترازی بازیگرانش موجب نجات گیشه و هواخواهی تماشاگرانش شده است. نمایش «یک ساعت آرامش» یک کمدی اسکروبال و بزن‌بکوب است که فاقد یک بازیگر شاخص مدنظر در این مطلب است. امیرمهدی ژوله به عنوان یک بازیگر تازه‌وارد اما ستاره در کنار چند بازیگر خوب تئاتری قرار می‌گیرد. آنان تلاش می‌کنند ژوله را با تمام ضعف‌هایش پوشش دهند تا نمایش ریتم مناسب خود را حفظ کند. نتیجه کار موفق از آب درمی‌آید. ترکیب خوب بازیگران سید جواد روشن، فارغ از تمام ضعف‌هایش به یک بازی تیمی مناسب منجر می‌شود. شاید این تیم، تیم درجه یکی نباشد؛ اما در نهایت بازی قشنگی ارائه می‌دهد که با وجود خوردن گل‌های بسیار، مورد شماتت از سوی مخاطب قرار نمی‌گیرد. نتیجه کار رضایت مخاطب نمایش است.
 
این وضعیت موجب می‌شود که تعداد بازیگران قابل‌اتکا آرام آرام کم شود و نبود یک Partner مناسب برای آنان نمایش‌ها را بدل به آثاری کند که حداقل در حوزه بازیگری حرفی برای گفتن نداشته باشد. خطر نبود شریک بازیگری مناسب این روزها تئاتر حرفه‌ای ایران را تهدید می‌کند. وقتی به سیاهه نام بازیگران نگاهی می‌اندازیم به نظر شما چند زوج جذاب تئاتری را می‌توانیم نام بریم؟
منبع : تسنیم
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

آخرین عناوین